کد مطلب:31965
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:18
برخي جوانان سوالاتي را مطرح مي كنند كه منجر به جبر مي شود و اينكه ذاتي افراد است و ذاتي الشي لايعمل براي آنها قانع كننده نيست جواب شما چگونه است با توجه به اينكه عدالت حضرت حق مورد سوال است؟
جبر آن است كه معتقد باشيم انسان در انجام و اعمال و رفتارش فاقد اراده و قوه تشخيص است و از خود اختيار و اراده اي ندارد، و عامل اصلي و واقعي گفتار و كردار خويش نمي باشد، و در برابر همه امور مجبور است.
چرا كه نقش او از قبل در اين جهان تعيين شده و او مجبور به اجراي نقش خويش است و در برابر آنچه كه برايش اتفاق مي افتد بايد تسليم و راضي باشد، زيرا او به خودي خود نقشي در تغيير هيچ يك از حوادث زندگي خويش را ندارد، بلكه آنچه براي او حادث مي شود قسمت اوست و لاغير.
اگر قايل به جبر باشيم و اختيار را از خود سلب كنيم هر گونه تلاش و كوششي در جهت هدايت و تربيت انسانها بي حاصل و پوچ خواهد بود و ظلم ظالمان و گناه گنهكاران موجه جلوه خواهد كرد. و موضوع پاداش و عقاب بندگان در روز رستاخيز مهمل خواهد بود. از اين رو چنين اعتقادي آثار اجتماعي سوئي از خود بجا خواهد گذاشت، كه انحطاط جامعه را بدنبال خواهد داشت، و دست جنايت پيشگان و ستمكاران را براي هر نوع ظلم و جنايتي باز خواهد گذاشت.
بنابراين با اندكي تأمل در اين باره متوجه مي شويم كه چنين اعتقاد پوچي به طور مطلق معنا ندارد. انسان همواره در انجام اعمال روزمره و نوع تصميم گيري هايش خود را بر سر راههاي مختلف مي بيند و اين خود دليل بر وجود قوه اراده و اختيار در انسان است. انسان قادر است امري را كه صد درصد مطابق ميل اوست به حكم تشخيص نيروي عقل و مصلحت انديشي ترك كند و امري را كه هيچ ميل و رغبتي به انجام آن ندارد تنها به حكم مصلحت انديشي و نيروي خرد انجام دهد. و اينها همه خود دليل بر وجود نيروي اراده و اختيار در انسان است.
البته اين اختيار و آزادي به گونه اي نيست كه انسان در انجام هر نوع عملي خود را تام الاختيار فرض كند، بلكه همواره با محدوديتهايي روبروست. اين محدوديتها گاهي مربوط به ساختار وجودي خود اوست كه بعد جسماني و فكري و روحي و شخصيتي و نيز خصوصيات ارثي او را شامل مي گردد، و گاهي مربوط به شرايط بيروني و تربيتي اوست كه ممكن است در ايجاد آنها خود فرد هيچ نقشي نداشته باشد. از اين روست كه هر فردي در عين برخورداري از اختيار و آزادي همواره با علل و عواملي روبروست كه عملكرد او را محدود مي كند و حتي گاهي مجبور است برخي شرايط را كه مطلوب و خواست او نيست بپذيرد و تحمل كند. با اين همه هيچ گاه در برابر اميال و خواسته هاي دروني اش خود را دست بسته و تسليم محض احساس نمي كند، بلكه همواره از نوعي حريت و آزادي خود را برخوردار مي بيند.
بدين جهت شيعه اماميه قائل به حد وسطي ميان جبر و اختيار در اعمال انسان است و اين بدان معناست كه اختيار و آزادي انسان محدود است به حدود توانايي ها و استعدادهايش. كاري كه از توان او خارج باشد، اختيار در آن نقشي ندارد و عدالت پروردگار هم در اين باره چنين است كه خداوند بيشتر از توانايي و اختيار فرد، تكليفي براي او قرار نداده. آنا نكه در طول زندگي از امكانات و توانايي ها و اختيارات بهتر و بيشتر برخوردار بوده اند، تكليف بيشتري بر عهده دارند و حساب دقيق تري را بايد پاسخگو باشند. آنا نكه طريق بندگي و اطاعت پروردگار را برگزينند، علاوه بر پاداشهاي اخروي در همين سرا نيز از الطاف رحمت الهي بهره مند مي گردند. چنين افرادي تحت حمايت حق قرار مي گيرند و در هر امري به سمتي هدايت مي گردند كه خير و مصلحت آنان در آن باشد.
بعكس كساني كه راه ظلالت و گمراهي را در پيش گيرند و در انجام معاصي اصرار ورزند، علاوه بر عذابهاي اخروي، بتدريج از رحمت الهي محروم مي گردند تا جايي كه به خود واگذار مي گردند تا در مقدماتي كه خود به دست خويش فراهم آورده اند، غرق شوند و نابود گردند.
منابع و مآخذ:
برداشتي از انسان و سرنوشت، شهيد مطهري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.